كرونولوژي قيام دي ماه



كرونولوژي قيام دي ماه
چه شد که به یکباره تظاهرات مشهد در روز 7دي که مثل هر تظاهرات روزانه در شهرهاي کشور موضوع درخواست پول و بدهيهاي پرداخت نشده  بود به یکباره با گامهای بلند به سوی شعار مرگ بر روحانی سوق پیدا کرد.
چرا زنی که باید شکایت پول پرداخت نشده‌اش از بانک را می‌کرد جلوی این همه نیروي ريشو و نیروی امنيتي و انتظامی چند بار گفت مرگ بر خامنه ای.
حتی مأموران حاضر در صحنه دچار بهت و شوک شدند، می‌گفتند می‌گوید مرگ بر خامنه‌ای باورشان نمي شد كسي جرات كند جلوي آنها اينقدر شجاعت بخرج دهد آن هم يك زن.
چطور روز بعد کرمانشاه منفجر شد و هزاران نفر شعار مرگ بر خامنه‌ای دادند.
چطور شد که در9 دي تویسرکان یکی از شهرهاي کوچک ایران به یکباره یکی از کانونهای «قیام » شد؟
10دي قهدریجان هم  به یک گلوله آتش تبديل شد وخشم فروخورده ساليان را بيرون ريخت و خون جوانانش را هم فداكرد.
همزمان رشت، قزوین، اهواز، ایذه، درود، مسجدسلیمان، لاهيجان، همدان، بهبهان، تهران.... و 140شهر.
این سؤالات در وزارت اطلاعات، شورای امنیت نظام، سپاه پاسداران، بیت خامنه‌ای... ذهن هاي مهره‌های مختلف نظام ولایت فقیه را پرکرده است.
چطور یک سال تظاهرات مالباختگان ادامه داشت و خواسته‌ها يشان  صنفی و اموال بود اما خطر ساز نبود!
 
چطور به یکباره این پتانسیل مشتعل شد و هم‌ چون آتشفشان بر سر و روی هر شهر کوچک و بزرگ بارید.
چه شد که چشمهای سربازان نظام به سیاهی رفت؟ به چه دلیل جنبش سوزاندن کارت بسیج رونق گرفت؟

چطور بسیجی سابق كه به جبهه جنگ ويرانگر خميني رفته ويك پايش را از دست داده  می‌گوید باید با این نظام خونخوار جمهوری اسلامی مبارزه کرد والا فردا روی ترکشهای شما شلاق می‌زنند!؟
سونامی قیام و ضربه ویرانگر آن هم ‌چنان سرکردگان نظام را، گیج، مبهوت، و در وحشت فرو برده است.
قیام 96 ظرف یک روز به اندازه 4ماه قیام 88 سیر صعودی داشت
تبدیل درخواستها از موضوعات مالی به شعار مرگ بر خامنه‌ای، چیزی بود که هرگز ارگانهای مختلف سرکوب و جنایت خامنه‌ای به مخیله‌شان خطور نمی‌کرد.
این سطح از آمادگی اجتماعی برای مقابله با رژیم و این مقدار از پتانسیل و سازماندهی برای قیام و سرنگونی هم‌چون تیرخلاصی برای مسئولان ارگانهای کشتار و جنایت و شقاوت خامنه‌ای بود؟
اینها خودش نشان‌دهنده تغییرا شرایط جامعه ایران است.
همه اقشار اجتماعی زخم تازیانه‌های ظلم، فقر، سرکوب، بی‌عدالتی، اعدام. غارت اموال، گرفتن جان عزیزان... را بر پیکر خود دارند.
 39 سال اختناق، جنگ، نهي ازمنكر، دستگيري زنان ميهن، فقر، گورخوابي، غارت دريا، اسكله، كوه، جنگل، زباله گردي كه همه محصول «نظام مقدس» بود به در 7 دي به قيام بالغ شد.
مردم فهمیدند که دیگر فقط با تغییر این حکومت شرایط آنها عوض می‌شود به این جهت هم‌ چون گدازه‌های آتشفشانی بر سرو روی حکومت آخوندی ریختند.
رژیم جا خورد در شهر قم که فکر می‌کرد که شهر سنتی و حکومتی خودش است  به يك باره شعارهای «مرگ بر آخوند انگلیسی » و «مرگ بر خامنه ای» بیرون زد.
 
از سرعت پیشروی تجمعات و قیام به شهرهاي دیگر، از گستردگی تظاهرات، از موج پیشرفت درخواست هاي مردم همه نوابغ نظام! كيش و مات شدند.
فهم اینها در اندیشکده‌های فوق پیشرفته! حوزه علمیه قم، مشهد، جماران، وزارت اطلاعات غیرقابل درک است.
چه شده، چه بوده، چه باید کرد؟
اینها ضربات پتک است بر شقیقه‌های نابغه های! اطلاعاتی نظام.
آنچه نمی‌فهمند این است که شرایط و دوران عوض شده است. امروز دیگر جهان هم کنار مردم ایران است و رژیم در حداکثر انزوا است، كه مجبور شده كنوانسيون پالرمو را كه گروههاي تروريستي رژيم مثل حزب الله وحوثي ها را تحريم مي كند بپذيرد.
 بر ما است که با اراده و غیرت جمعی نگذاریم نظام جنايتكار وشرور خامنه اي 40سالگی خود را ببیند.
 
با فداکاری، کنار هم بودن، وقت گذاشتن روزانه برای مبارزه و قیام، با تیم شدن، شعارنویسی شعله قیام را زنده نگه‌داشته و باز هم مشتعل کنیم.
بهمن را به  ماه سرنگونی رژیم  تبديل کنیم

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مهرداد نوشين«بگلرى» فرزند دلاور وفداكار مردم لاهيجان

سياوش آذرمي شهيد خندان لاهيجان در زمان اعدام