مهرداد بيگلري،كسي كه درقلب خود ، همه را جا مي دهد.
#Iran
#جنبش_دادخواهی @massacre_67
بطور اتفاقي ،هنگام عبور ازراهروي بند، يك لحظه
در باز مي شود،كسي دستي تكان مي دهد ومي خندد، فقط يك لحظه بود درب بسته مي شود، اما
نشناختم.
چند ماه بعد، وارد بند جديد مي شوم. صاحب دست
همينجاست، نامش مهرداد است.
مهرداد نوشين مدير كارخانه كلوچه سازي نوشينلاهيجان، بازيكن تيم فوتبال شهر
دربازجويي به او گفته بودند جرم تو اين است كه به بهمن افرازه كه ازمجاهدين
بود پناه دادي.
مهرداد دردوران دبيرستان با بهمن هم كلاس بود
ودوستي ديرينه داشتند .
حكم زندان اوكم بود 1سال، اما 2 سال درزندان بود
وآزادش نمي كردند.
با دستگيري او عملا، كارخانه كلوچه سازي نوشين لاهيجان ، كه
قديمي ترين و معروف ترين كارخانه كلوچه سازي ايران با صادرات خارج بود تعطيل شد
مهرداد با اينكه از خانواده بسيارمتمول است اما
زندگي بسيار ساده اي دارد.
هرچيزي
را، نه اينكه با ديگران تقسيم مي كند بلكه به دوستان وزندانيان ديگر ميدهد.
ازاين ميزان رها شدن ازعلائق وسرمايه هاي دنيوي
او درشگفتم.
ظاهرا ازيك طبقه اجتماعي بسيار پولداراست اما
ازآنهايي است كه درقلب خود ، همه را جا مي دهد.
دربازي جمعي وفوتبال درمواقع هواخوري بسيار
پرشوراست ، روحيه جنگندگي با هر سختي دراوخيلي بارزاست.
هميشه
مي بينم كه مي خواهد بيشتر درخدمت ديگران باشد تا چيزي براي خود بدست آورد.
مهرداد يك فرزند دارد ، خانواده اومنتظر آزادي
اوهستند.
بدليل تخصص خود در شغل كلوچه سازي وشيريني جات
درزمينه درست كردن سس وسالاد هم خيلي ماهراست.
اما درزندان با چه مي شود سس درست كرد؟!
مي گويد امروزبا غذا سس مايونزمي دهم !
24 ساعت كارمي كند تابتواند سس مايونز«مهردادي»
درست كند!
يك بار به او مي گويم كه ازتوگزگ نگيرند ، منتظر
بهانه هستند كه مانع آزادي تو شوند يا حكم مجدد بدهند .
نگاهي
مي كند لبخندي ازروي شيطنت به لب دارد،كارخاصي نمي كنم، مي خندد وازجايش بلند مي
شود.
پدرش بشدت تلاش مي كند كه آزادش كند حتي حاضر
است به دادستاني لاهيجان ميليوني پول دهد، البته آنها هم ميگيرند اما ازآزادي مهرداد خبري
نيست.
ناگهان خبري مي رسد . بهمن افرازه كه محاصره شده
ودستگير شده بود ودرانفرادي بود از زندان فرار ميكند.!!
بهمن هميشه درانفرادي بوده وهميشه پاسداري نزديك
اونگهباني مي داده است .
اوهرگزقبول نكرده است كه مهرداد به او كمك كرده
است.
پنجره سلول
بهمن باميله هايي كه 5 سانتي مترازهم
بيشتر فاصله نداشتند حفاظت فيزيكي داشته
بهمن با بريدن ميله هاي پنجره سلول ازآنجا فرار
ميكند.!!
خبرفراربهمن بسيار خوشحال كننده است شوند اما
براي مهرداد هم خطرناك است كه انتقام بگيرند.
بزودي من هم از آنجا به قسمت ديگر منتقل مي شوم.
مهرداد به همره 60 مجاهد ديگر به زندان سپاه رشت منتقل مي شوند ملاقات ها قطع مي شوند.
درآذر67
درگورستان آقا سيد مرتضي لاهيجان شبانه پيكر 80 زنداني سياسي را شبانه جمعي دفن مي
كنند ، 13 نفرزن هستند.
مهرداد با وفا با ديگردوستانش درقتل عام خونين
67 سربدار ميشوند.
نظرات
ارسال یک نظر