مهدي محمد نژاد سمبل مجاهد وفاداربه آرمان در زير شكنجه


مهدي محمد نژاد درسال 1338 درشهر لاهيجان بدنيا آمد ، تحصيلات مقدماتي تا ديپلم را درشهرزادگاهش به پايان رسانيد درسال 56 وارد دانشگاه شد.
باتوجه به فضاي سياسي دانشگاه وارد فعاليت هاي سياسي شد ودراعتراضات ضد شاه دردانشگاه شركت فعال داشت.
مهدي پس ازمدتي با مجاهدين آشنا شد وبصورت مخفي به همكاري با مجاهدين پرداخت
برادر بزرگتر او فريدون، ازفعالين سياسي شهرلاهيجان بود، و مهدي ازطريق برادر بيشتربا  مسيرمبارزه وسازمان مجاهدين آشنا شد .

.مهدي دردوران قيام ضد سلطنتي ازفعالين ومسولين برگزاري تظاهرات عليه رژيم شاه بود
درراه اندازي تظاهرات همراه با ديگر فعالين سياسي شهر ،خانوداه هاي ايماني،كوشالي، فعاليت پيگير داشت.
پس ازسرنگوني رژيم شاه درراه اندازي ستاد مجاهدين خلق درلاهيجان شركت فعال داشت و ازمسولين جنبش ملي مجاهدين در لاهيجان بود
مهدي درجذب جوانان به مجاهدين و آشنايي شان با آرمان مجاهدين نقش بسزايي داشت وروزانه دردفترانجمن با نيروهاي جديد وجوانان درشناساندن ماهيت رژيم واهداف مجاهدين صحبت مي كرد.
خانواده محمد نژاد ازجمله فريدون ،مهدي، محمد از مسوليت شناخته شده مجاهدين درشهرلاهيجا ن بودند به همين دليل هميشه از طرف چماقداران وعناصر حزب جمهوري مورد تعرض ودستگير قرار داشتند.
عاقبت مهدي دراواسط خرداد ماه سال 1360 درمحله جيره سرلاهيجان، محاصره ودستگيرشد.
پس ازدستگيري به مدت دوماه، به دو دست مهدي ازپشت دست بند زده بودند كه با توجه به موضع مسوليتش، ازاو اطلاعات .بگيرند اما مهدي لب فرو بست وبه آرمانش وفادار ماند
من مهدي را دراواخرمرداد 60 درزندان سپاه لاهيجان دربند يك ديدم.
بسختي قابل شناسايي بود، تقريبا دو دستش كارنمي كرد .مي گفت احساس مي كنم كه هردوكتف من شكسته است، فقط درزمانهايي كه مي خواست نمازبخواند دست بندش را باز مي كردندو دربقيه ساعتهاي شبانه روز به دو دستش از پشت دست بند مي زدند.
درشهريور سال 60 ما ازطريق يك راديوي كوچك كه مخفيانه وارد زنداني كرده بوديم متوجه شديم كه برادر مهدي ،محمد محمد نژاد دردرگيري مسلحانه با پاسداران دررامسر به شهادت رسيد.
دقيقا هنگام پخش اين اخبار به چهره مهدي نگاه كردم كه واكنش او چيست؟
برايم بسيار تعجب آوربود كه يك نفر،اينقدربه مبارزه وآرمانش اعتقاد داشته باشد، هيچ غمى درچهره اش نديدم وهيچ چيزنگفت.
وجود مهدي دردايجاد انگيزه  به ديگرزندانيان بسيا رموثر بود، بخصوص كه ديگر مسولين مجاهدين دراين زمان هم درهمين زندان بودند ازجمله ،علاء كوشالي، عبدالله سميع زاده،رضا ماهبان .
زندانيان ماركسيست هم كه آنزمان درآن زندان بودند رابطه بسيار نزديكي با مهدي داشتند ومهدي بسيار درتنظيم رابطه با ديگران، روي آنها تاثير مي گذاشت.
مهدي درارتقاء مبارزه همه نفرات بند بسيارموثربود،با اينكه به  بسياري اززندانيان مجاهد ،حكم آخوندي محارب داده بودند اما بچه ها بي توجه به اين موضوع روزانه به كارسياسي و تشكيلاتي دربند مي پرداختند كه مبارزه مجاهدين درزندان ،درفراز بلند بالايي ادامه پيدا كند.
سرانجام درتاريخ 9 مهر 1360 مهدي دليرو سرفراز، به همراه 15 مجاهد ديگر ازجمله كمال كوشالي، مسعود صابري ، حميد  جاماسبي به جوخه اعدام سپرده شد.
،باشد كه فداي آنها سرمشقي باشد براي رهروي راه وآرمان آنها، ودرمرحله ارتقاء جنبش دادخواهي  به را آنها ادامه دهيم تا فداكاري اين شهيدان به بهره خودش كه سرنگوني خفاشان حاكم برايران است منجرگردد. 


نظرات


  1. سرداران مقاومت ايران در #قتل عام 67 شناسنامه مقاومت ايران درپايداري با فداي حداكثر هستند
    @massacre_67-# #گرگان #جنبش_دادخواهی ۶۷

    پاسخحذف

  2. افتخار مردم ايران است كه چنين فرزندان دليري دارند كه دردهان گرگ به آن ،نه مي گويند ومي رزمند. -#Iran۶۷

    -@massacre_67#جنبش_دادخواهی #تابستان۶۷ #خاوران

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

مهرداد نوشين«بگلرى» فرزند دلاور وفداكار مردم لاهيجان

قتل جوان متاهل با دو دختر ۷ و ۹ ساله در ملایر توسط نیروی انتظامی جنایتکار

رضا لاقيد درمرداد سال 65 در جنگل دردرگيرى با پاسداران به شهادت رسيد