شمس الدين امين التوليه درقتل عام سال 67 در گوهردشت اعدام شد.
شمس الدين امين التوليه درقتل عام سال 67 در گوهردشت اعدام
شد.
شمس، درسال 1342 در محله پيروزي تهران ، جنب پمپ بنزين سليمانيه بدنيا آمد.
سال دوم دبيرستان بود كه تظاهرات ضد سلطنتي شروع شد. شمس به عنوان نسل نوجوان كه با توجه به فضاي
عمومي در جامعه به آگاهي رسيده بود كه ديكتاتوري، سركوب چيست،علت آن را درحاكميت
استبدادي مي ديد به تظاهرات پيوست.
او دوستان زيادي هم پيدا كرد كه بعد از انقلاب با آنها بيشتر كاركرد. در
ابتداي تابستان 58 با مجاهدين آشنا شد. پس ازمدتي كوتاهي بدليل اعتقاد به اهداف
مجاهدين به همكاري با آنها پرداخت.
درسال 60 در تهران دستگير شد و به اوين منتقل شد. در ابتداي سال 60 در دادگاه
فرمايشي در اوين به 10 سال زندان محكوم شد. اواخر سال 61 به زندان قزلحصار واحد يك
منتقل شد.
او مدت كوتاهي در قرنطينه بود سپس به بند چهار، يكي از بندهاي واحد يك منتقل
شد.
شمس در قتل عام گسترده زندانيان سياسي بعد ازپذيرش ذلت بار قطعنامه 598 سازمان
ملل متحد در زندان گوهردشت حلق آويز شد.
خميني در اوج شكست در جبهه هاي جنگ ويرانگر ايران و عراق كه مدعي بود 20 سال جنگ
را ادامه مي دهد شكست خورد و تسليم شد.
پس از قتل عام هاي سال 67 كه خانواده هاي مجاهدين از آن اطلاع پيدا كردند. مجالسي به ياد فرزندان شان برگزار
كردند. درآذر 67 درخانه پدري شمس، مراسم يادبود قتل عام شدگان سال 67 برگزارشد. گروه
ضربت دادستاني كه از شكنجه گران وجلادان دادستاني تشكيل شده بود از اين جلسه اطلاع
پيدا كرد و به خانه پدري شمس حمله ور شد.
در اين حمله 4 نفر از پدران مجاهدين، ازجمله پدر شمس، ناصر امين التوليه، پدر
بهمن موسي پور، ديگر قتل عام شده 67 بنام حسن موسي پور دستگير و به اوين برده
شدند.
آنها بلافاصله بعد از رفتن به اوين اعتصاب غذا كردند. مزدوران لاجوردي اصلا
انتظار چنين چيزي را نداشتند به اين جهت آنها را به دادگاه مي برند كه قضيه را زود
فيصله بدهند و آزادشان كنند.آقاي حسن موسي پور، پدر بهمن كه دانشجوي سال پنجم
پزشكي بود ودر قتل عام 67 سربدار شد در دادگاه اعتراض كرد كه براي چه ما را دستگير
كرديد؟. شما فرزندان ما را كه سرمايه هاي انساني اين كشور بودند اعدام كرديد ما را
هم دستگير كرديد به چه حقي ا ين كار را كرديد؟ اگر دادگاه است ما وكيل مي خواهيم.
شما قاتل هستيد و صلاحيت اين را نداريد كه ما را محاكمه كنيد؟ به اين ترتيب دادگاه
را به هم زدند.
مزدوران دادستاني مجبور شدند كه آنها را به سلول انفرادي ببرند. مدت نزديك يك
ماه اين ها در زندان وسلول انفرادي بودند. اما سرانجام مجبور شدند كه آنها را بدون
سوال و جوابي آزاد كنند.
براستي اين پدران، دربرخورد با دشمن از خون فرزندانشان دفاع كردند و پدر بهمن
و پدر شمس كه هر دو دبير و مدير دبيرستان بودند دشمن را بور كردند.
نظرات
ارسال یک نظر