به ياد سربدار آزادى ا زشهر رشت – احمد رئوف بشردوست





به ياد سربدار آزادى ا زشهر رشت – احمد رئوف بشردوست
پس از 5 ساعت محاصره مدرسه  از طرف كميته چى هاى چماقدار، از درب اصلى هنرستان خارج شديم.احمد به من گفت كه ازسمت راست ديواراصلى حركت كرده وبه سرعت از اينجا خارج شويم ، پس ازطى كمتر از 100 متر، ازطرف اوباشان چماقدار كميته ، محاصره شده ودستگير شديم.
ما را به كميته باقرآباد بردند  كه يكي از پا يگاههاى اصلى اوباش فالانژحزبجمهورى كمتيه چى ها اسلامي بود، تمام پشت بدن احمد ، پهلو، بازو را با كاتر وقيچى آرايشگرى، زخمي ومجروح كردند كه زهر چشم بگيرند، زهر چشمى، كه ديگر جرئت حمايت از مجاهدين را نداشته باشيم.
آنها مي خواستند كه اسم خودمان را بگوييم اما برغم شكنجه فراوان وخونين شدن بدنهايمان هيچ كس اسم خودرا نگفت.
ما مى دانستيم كه اسم بعضي بچه ها را بخوبي ميدانند اما هيچ كس حاضر نشد اسم خودش را بگويد.
بهاي نگفتن اسم، شكنجه بيشترو بيشتربود.
 درنهايت مجبور شدند كه چند ساعت بعد از تاريكى هوا آزادمان كنند.

فردا به مدرسه مان، هنرستان صنعتى رشت رفتيم.
دردفتر مدرسه بچه ها به مدير مدرسه كه خود يك فالانژپاسدار بود اعتراض مي كنند كه چرا بايد هنرجويانت را  كميته چى ها جلوى مدرسه دستگير وشكنجه كنند.
پشت وبازوي احمد كاملا خونين بود وخون خشك شده به پيرهن احمد چسبيده بود.
با بالازدن پيراهن احمد توسط مجاهد شهيد هادي صابرى ، مديرمدرسه كه آنجا بود چيزي نتوانست بگويد جزاينكه صورى بگويد كه بله من پيگيرى مي كنم!
دو سال و نیم مبارزه سیاسی با ارتجاع از مجاهد شهید احمد رئوف بشری دوست یک مجاهد آبدیده و کارآمد ساخت.
 او طی این دوران پرتلاطم با فعالیت در بخش دانش‌آموزی رشت موفق می‌شود انگیزه‌های انقلابی خود را صیقل‌زده و خود را برای شرایط دشوارتر آینده آماده کند. 
در اوایل اردیبهشت 1361، احمد در تهاجم پاسداران رژیم به خانه‌اش دستگیر شد. در جریان بازجویی از اعضای تیم، لو رفتن مسئولیت احمد که به‌رغم سن کم، مسئولیت سایرین را برعهده داشته، موجب تعجب و حیرت بازجویان و شکنجه‌گران گرديد.
مجاهد شهید احمد رئوف بشری‌دوست در زمستان 1366 پس از گذراندن بیش از پنج سال در سیاهچالهای دژخیم ،اززندان رها شد.
اما آزادی بدون وصل به سازمان برای او معنا و مفهومی نداشت. او به سرعت در جستجوی راهی برای خروج از کشور بود تا به ارتش آزادی‌بخش بپیوندد. 
پس از سالها درآبان 67 احمد را ديگر باره پيدا ميكنم، باقلبى مملو از عشق به مجاهدين وشهيدان وشوق پيوستن به ارتش آزاديبخش، اين آخرين ديدارم با احمد بود .
او پس از مدت كوتاهى هنگام خروج ازكشور به قصد وصال به مشعوق كه  ساليان طولاني، درانتظار آن روزطراحي، برنامه ريزى ولحظه شمارى مي كرد دستگير شد.
مجاهد شهید احمد رئوف بشری‌دوست در جریان قتل‌عام زندانیان مجاهد در مرداد 1367به‌ شهادت رسید. سال 70مزدوران وزارت اطلاعات به پدر مجاهد شهید احمد رئوف گفتند که او را در زندان ارومیه اعدام کرده‌ایم اما از گفتن محل دفن او به خانواده‌اش دریغ کردند. 
اكنون دوراني است كه بايد خون احمد و احمد ها وپوران ها را زنده كنيم با دادخواهي از خون شهيدان قتل عام 67 واجتماعي كردن آن ودادن هرگونه اطلاعي از اسم ،آدرس ،محل شهادت، عكس ، محل دفن ،جنبش بزرگ دادخواهي مردم ايران عليه ملاهاي خونخوارو جاني ، يارى كنيم.
یاد مجاهد قهرمان، شهید سربه‌دار احمد رئوف بشری‌دوست گرامی و انگيزه بخش نبرد هر ايراني آزاديخواه براى نجات ميهن از چنگان خوك صفت هاى عمامه بسر.





نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مهرداد نوشين«بگلرى» فرزند دلاور وفداكار مردم لاهيجان

قتل جوان متاهل با دو دختر ۷ و ۹ ساله در ملایر توسط نیروی انتظامی جنایتکار

رضا لاقيد درمرداد سال 65 در جنگل دردرگيرى با پاسداران به شهادت رسيد