تحصنها و تظاهرات اعتراضی مالباختگان در چند ماه اخی
تحصنها و تظاهرات اعتراضی مالباختگان در چند ماه اخیر پاسخی از جانب حاکمیت فاسد و دزد نگرفت و در مسیر طبیعی بلوغ تضادهای اجتماعی، به فضای جوشان اول آبان رسید. آنچه در اول آبان چشمگیر بود، دو واقعیت رو در روی هم بود: به زیر کشیدن هیمنه تهدید و سرکوب دستگاه ولایت فقیه از جانب مردم / بنبست سرکوبگری ۳۸ساله از جانب نیروهای مسلح وفادار به ولیفقیه.
کجایند نعرهکشندگان جنایت در دهههای ۶۰تا ۸۰و ۹۰تا ببینند شکیبایی و صبر و تحمل مردم ایران به مقاومت و پایداری و عصیانی بالغ گشته که کل دستگاه ولایت فقیه و نظامیانش را در مخمصة بنبست سرکوب گرفتار نموده است؟ مردم ایران از زندان و دانشگاه تا کارخانه و مزرعه و مدرسه و کوی و خیابان، گلوی حاکمیت مرتجعین فاشیست را گرفتهاند. اکنون حافظi مردم ایران است که برای نظام ولایت فقیه در کف خیابانها کیفرخواست تعیین میکند. از این رو، دستگاه نظامی و سرکوبگر خیابانی و میدانی خامنهای، سخت دچار بنبست شده است.
در شعارهای تظاهرات اول آبان در تهران، دجالیت مذهبی آخوندها و حاکمیتشان مورد لعن و نفرین و خشم مردم قرار گرفت. همان عاملی که سرمایه فریب و دینفروشی برای بستن دهانها و بالا نگهداشتن تیغ سرکوب زیر لوای دین بوده و میباشد.
دیگر همهچیز رو و عیان گشته و خامنهای خوب خوب حالیاش شده است که برای سوریه و یمن پشت ندارد. در استمرار بنبست سرکوب توأم با خواندن دستش توسط مردم، دیر یا زود مجبور است به دشمن اصلی اعتراف کند. این اعتراف، البته که اولین قدمش زهر خوردن بر سر سوریه و یمن خواهد بود؛ چرا که آنجاها را همیشه برای بالا نگهداشتن خنجر اختناق بر گلوی مردم ایران میخواست و میخواهد.
نگاهی به کند شدن تیغ سرکوبگری ولایت فقیه، نشان از ورق خوردن فصلی نو در چشمانداز و افق نزدیک مردم ایران دارد. تظاهرات اول آبان و شعارها و مطالبات مردم، گویای این واقعیت ناگزیر است. پایههای میز یک دستگاه فاسد سیاسی و الیگارشی مذهبی و منظومه دزدی و چپاولگری لرزان شده است. نشستن بر سر این میز گویا برای برخی بازیگران هم دیگر منفعت ندارد. این بار پیام را یک خلق و یک میهن دارد به گوش دیکتاتور میرساند. لاعلاج بودن سرکوبگری دستگاه ولایت را هم دیریست خیزشهای گسترده مردمی در خیابانها و ایستادگی زندانیان مقاوم کلید زدهاند. اینک این مزرعه و کارخانه و گندم و آب و فلز و معادن و گلوی ایرانزمین است که به خیابان آمده است:
کجایند نعرهکشندگان جنایت در دهههای ۶۰تا ۸۰و ۹۰تا ببینند شکیبایی و صبر و تحمل مردم ایران به مقاومت و پایداری و عصیانی بالغ گشته که کل دستگاه ولایت فقیه و نظامیانش را در مخمصة بنبست سرکوب گرفتار نموده است؟ مردم ایران از زندان و دانشگاه تا کارخانه و مزرعه و مدرسه و کوی و خیابان، گلوی حاکمیت مرتجعین فاشیست را گرفتهاند. اکنون حافظi مردم ایران است که برای نظام ولایت فقیه در کف خیابانها کیفرخواست تعیین میکند. از این رو، دستگاه نظامی و سرکوبگر خیابانی و میدانی خامنهای، سخت دچار بنبست شده است.
در شعارهای تظاهرات اول آبان در تهران، دجالیت مذهبی آخوندها و حاکمیتشان مورد لعن و نفرین و خشم مردم قرار گرفت. همان عاملی که سرمایه فریب و دینفروشی برای بستن دهانها و بالا نگهداشتن تیغ سرکوب زیر لوای دین بوده و میباشد.
دیگر همهچیز رو و عیان گشته و خامنهای خوب خوب حالیاش شده است که برای سوریه و یمن پشت ندارد. در استمرار بنبست سرکوب توأم با خواندن دستش توسط مردم، دیر یا زود مجبور است به دشمن اصلی اعتراف کند. این اعتراف، البته که اولین قدمش زهر خوردن بر سر سوریه و یمن خواهد بود؛ چرا که آنجاها را همیشه برای بالا نگهداشتن خنجر اختناق بر گلوی مردم ایران میخواست و میخواهد.
نگاهی به کند شدن تیغ سرکوبگری ولایت فقیه، نشان از ورق خوردن فصلی نو در چشمانداز و افق نزدیک مردم ایران دارد. تظاهرات اول آبان و شعارها و مطالبات مردم، گویای این واقعیت ناگزیر است. پایههای میز یک دستگاه فاسد سیاسی و الیگارشی مذهبی و منظومه دزدی و چپاولگری لرزان شده است. نشستن بر سر این میز گویا برای برخی بازیگران هم دیگر منفعت ندارد. این بار پیام را یک خلق و یک میهن دارد به گوش دیکتاتور میرساند. لاعلاج بودن سرکوبگری دستگاه ولایت را هم دیریست خیزشهای گسترده مردمی در خیابانها و ایستادگی زندانیان مقاوم کلید زدهاند. اینک این مزرعه و کارخانه و گندم و آب و فلز و معادن و گلوی ایرانزمین است که به خیابان آمده است:
«نگاه کن!
این پول نان ماست
که در هزار توی دالانهای پنهان
کیک زرد میشود
برای تزیین بساط بیداد!
این پول نان ماست
که در هزار توی دالانهای پنهان
کیک زرد میشود
برای تزیین بساط بیداد!
پول نان ما
باجهایی است
که در جیبهای چین و روسیه
ورم کرده است!
باجهایی است
که در جیبهای چین و روسیه
ورم کرده است!
پول نان ما
مزد سردارانیست
که سرها را به «دار» میکنند
و لبها را میدوزند
تا گرسنگان نفهمند
گرسنگی تقصیر کیست!
این پول نان ماست
که در ویرانههای دمشق
در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز
دفن میشود.
که سرها را به «دار» میکنند
و لبها را میدوزند
تا گرسنگان نفهمند
گرسنگی تقصیر کیست!
این پول نان ماست
که در ویرانههای دمشق
در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز
دفن میشود.
بازندهیی که قبل از بازی، باخته بود!
خیرهسری بر مسند نشسته است.
محصول بذرهای دروغ و تزویر
و خارهای ترس و سکوت
جز قحطی نیست.
پول نان ما را قماربازان
در قمارخانههای سیاست و قدرت
باختهاند... !»
خیرهسری بر مسند نشسته است.
محصول بذرهای دروغ و تزویر
و خارهای ترس و سکوت
جز قحطی نیست.
پول نان ما را قماربازان
در قمارخانههای سیاست و قدرت
باختهاند... !»
نظرات
ارسال یک نظر